بدیها:
۱_ داشتن همزمان چند مدیر و راضی نگه داشتن همه
۲_ دهن بین بودن مدیران
۳_ فقدان سلسله مراتب شغلی
۴_ فقدان قانون و مقررات و چهارچوب کاری مشخص
۵_عدم درک متقابل همکاران
۶_عدم روراستی و صداقت بین همکاران
۷_حجم بالای کار
۸_ عدم امکان اطلاعرسانی در خصوص مشکلات به مدیرعامل
۹_ فقدان حس مسئولیت پذیری نسبت به شرایط کاری زیردستان
۱۰_ عدم تساوی و عدالت شغلی
۱۱_ وجود دیکتاتوری مطلق به جای قانونمندی
۱۲_ حقوق پایین
۱۳_ دوری راه
۱۴_استرس و فشار عصبی
۱۵_عدم اجازه برای مطالعه در اوقات کم کاری
و
خوبیها
۱_ پرداخت به موقع حقوق
۲_ داشتن سرویس از جلوی منزل تا درب کارخانه
۳_داشتن ناهار
۴_ وجود امنیت شغلی
۵_ وجود بیمه تکمیلی
۶_ فراهم بودن میز و کامپیوتر و پرینتر و تلفن و . (خیلی جاها همین چیزها هم در دسترس نیست)
۷_ فقدان همکار ناسالم
۸_ وجود امنیت اخلاقی در محیط کار
و
حالا باید بالا و پایینش کنم.
****
بعد از ظهرزنگ زدم به همکلاسی و گفتم امروز ناهار زنگ نزدی!
گفت: میدونی که امروز چندشنبه است.
گفتم: آهان. جلسه ی شرکا!
گفتم: خوب الان حالت چطوره؟
گفت: عصبانیم.
نپرسیدم چرا! فقط با آرامش گفتم، بی خیال. آسمون هنه جا همین رنگه!(بدجنس کی بودم من؟)
همکلاسی گفت: بله. درسته!
****
سه چهار روزه دل درد خاصی دارم که غروبا بیشتر میشه. به قول همکلاسی خودم هم هنوز نفهمیدم دقیقا کجام درد میکنه!
دیشب از خونه ی مادرشوهر که برگشتیم ، بعد از نا تموم موندن غرغرهای من و توی هم کشیده شدن اخمام، رفت و شعله ی گاز زیر کتری رو روشن کرد.پرسیدم چایی میخوای؟ گفت نه!
وقتی آب جوش اومد کیسه ی آب گرم رو پر کرد و داد به من تا بذارم روی شکمم. چنین مرد دلبری دارم من!
****
چندروزه که فکر و ذکر ما رنگ کردن موی من و چه رنگی کردنشه!
****
خدایا سپاسگزارم که من رو توی قطب به دنیا نفرستادی. هر لحظه از تصور زندگی کردن میون یک عالمه برف و یخ و سرما، استخونهام به لرزه درمیاد.
خدایا سپاسگزارم که بهمن هم از نیمه گذشت. یعنی یک ماه و ده روز تا پایان سال کاری ما باقی مونده.
درباره این سایت