چند روز قبل داشتیم تلفنی با خواهرشوهر جان صحبت میکردیم. از یکی از دوستان ام*ری*کاییش حرف پیش اومد و بچه ی دوساله ای که دارند و جملات شیرینی که به زبون میاره. ناخودآگاه پرسیدم چند تا بچه دارند؟! خواهر شوهر گفت هفت تا. خانم از ازدواج اولش دو تا بچه داشته، از ازدواج با همسر فعلیش هم چهاربچه داره و یه بچه رو هم به سرپرستی گرفتند! با تعجب گفتم: پس حتما وضع مالیشون خیلی خوبه! خواهر شوهر جواب داد که نه! گفتم پذیرفتن بچه ی هفتم برام خیلی جالبه. گفت اینجا خیلی ها که زن و شوهر با هم خوبند و یه حقوق دریافتی  مناسب(نه بالا) دارند بچه های بی سرپرست رو به فرزندخوندگی قبول میکنند و اصراری هم نیست که حتما درآمد بالایی داشته باشند چون خیلی ساده و بدون تجمل زندگی میکنند. وسایل زندگیشون خیلی معمولی تر از ماست و لباس هم که اینجا فروشگاه های ارزون قیمت هست و از اونجا خرید میکنند.  حتی یه فروشگاه دست دوم فروشی بزرگ هست که هرچیزی رو دست دومش رو داره و خیلی چیزها رو از اونجا میخرند. مثل لباس. ظرف و ظروف و

اینطوری هم نیست که هر بچه ای یه تبلت داشته باشه یا از تجهیرات خاص بهره مند باشه و یا انواع کلاس های فوق برنامه رو بره! 

به فکر فرو رفتم و اونها رو با خودمون مقایسه کردم. اونها برای دل خودشون زندگی میکنند و شاد هستند و از زندگی لذت میبرند و ما برای کور کردن چشم اطرافیان زندگی میکنیم و اصلا نمیدونیم شادی و خوشبختی یعنی چی. 

یاد همکاری افتادم که وقتی فهمید من ماشین ظرفشویی ندارم چشماش چهارتا شد و گفت چرا نخریدی؟ و وقتی گفتم ماشین ظرفشویی رو قبول ندارم و خوب نمیشوره، یک ساعت برام حرف زد تا توجیه ام کنه و باز وقتی گفتم من مستاجرم گفت: چه ربطی داره!

و یاد یه همکار دیگه افتادم که وقتی گفتم من دستگاه دی وی دی پلیر ندارم با چشمای از حدقه بیرون زده گفت یعنی برا خونه تون نخریدید؟ نه تو و نه شوهرت! پس اگه بخواین فیلم ببینید چه کار میکنید؟ 

کفتم: دو تا لپتاپ توی خونه هست. وصلش میک�%

بعدا نوشت: گویا وبلاگ خودش این پست رو تغییر داد و نصفش رو خورد.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Joseph Dominique Bob تجهیزات فروشگاهی سئو|دیجیتال|مارکتینگ|برندینگ|آموزش|مدرس|مشاور صلاه آدینه بشرویه نایسفان خانه زیبای من